لَسان، درختچه ای خاردار، به نام علمی کُمّیفُرا اُپوبالسامُم (خانوادة بورْسِرائیان )، که از صَمغِ (شیرة ) آن، روغنی خوشبو دارای خواص درمانی میگیرند.
مرهم بلسان(روغن بلسان) اصل که در نظر اعراب، مصريان،ترکها، يونانها و روميان قديم بسيار پر ارزش بوده است، فقط از درخت کوچک بلسان فلسطيني که در ناحيهي کوهستاني جليله واقع در شرق رود اردن ميرويد، استخراج ميگرديده است. زماني صمغ اين گياه در باغهاي حومهي قاهره، نگهباناني براي حفاظت از آن گمارده ميسدند. نام متداول گياه از واژه يوناني ''بالسامون'' به معني ''روغن معطر''گرفته شدهاست. در تورات و انجيل در فصول پيدايش و تکوين جهان، به اين گياه اشاره شده است و گفته ميشود که ملکه سبا يک درخت بلسان را به حضرت سليمان هديه کردهاست .
صمغ خام اين درخت، غليظ و به رنگ سفيد و بسيار معطر است. اين صمغ به محض اينکه در معرض هوا قرار بگيرد، سفت ميشود که البته در الکل قابل حل ميباشد. بلسان زماني که به علت فوقالعادهاش مورد توجه بسيار بوده است و بانوان درباري و اشرافي از آن به عنوان يک ماده آرايشي استفاده ميکردند. اين گياه زماني نيز براي درمان بيماريهاي دستگاه ادراري تجويز ميشده است. امروزه نوع اصلي اين گياه که فقط در ارتفاعات جليله ميرويد، بسيار کمياب است و مرهم بلسان که هم اکنون در بازارها عرضه مي گردد از درختان مشابه آن مانند پوپولوس کانديکان يا پوپولوس بالساميفرا که در آمريکاي شمالي ميرويند،تهيه ميشود. اين درختان نام خود را از صمع بسيار معطر و غليظي که غنچهها و جوانههاي تازهي گياه را ميپوشاند، گرفتهاند .
جزء اصلي اين صمغ يک گروه از ترکيبات مشابه آسپرين يا ساليسيلات است که درد و التهاب را تسکين ميبخشد و جزء ديگر که همان روغن گياه است ضد ميکروب و خلطآور ميباشد. طبيبان سنتي، تنتور (محلول الکلي) اين گياه را جهت درمان سوزش گلو، التهاب حنجره و ريه تجويز ميکنند. پماد بلسان که به صورت خارجي مصرف ميشود، يک مسکن است. گفته ميشود ساليسيلاتي که در اين گياه موجود است درد و التهاب ناشي از روماتيسم و ورم مفاصل را برطرف مينمايد. مشابه اين مواد تسکين دهندهي پوستي، در درخت صنوبر آمريکايي نيز موجود است که در گذشته جايگزيني براي ''کينين'' در پايين آوردن تب بوده است.
زيستگاه طبيعي :
در کشورهاي کنارهي درياي سرخ، عربستان سعودي، مصر، سودان، اتيوپي کشت ميشود. اين گياه بعدا به ايتاليا برده شده، ولي درخت آن ناياب و کاشتن آن بسيار دشوار است.
بیشترین استفاده:
از جهت درمانى روغنش از دانه و دانه اش از چوبش قوى تر است. شيره خالص بلسان بوى معطرى دارد، و بهترين آن شيره تازه مى باشد.
مزاج : چوبش در دوم خشک و دانه اش کمى گرم تر از چوبش است، شيره اش از هر دو گرم تر است و گرمى شيره در اول و سوم است.
مقوی دماغ و اعصاب است.
حَب آن ضد سودا است.
پخته آن برای سوءهاضمه خوب است.
مرباى پوست تازه آن با عسل جهت تقویت معده و رفع رطوبات آن مفید است.
بلسان درمان کننده کندذهنی و کم فهمی است.
برای درمان تب لرزه، اندامها را با بلسان چرب کنند.
برای حجیم کردن آلت روغن بلسان را هر شب ماساژ دهید.
برای درمان نقرس و رماتیسم بلسان را به صورت مرهم بگذارید.
برای درمان زگیل ریشه آن را سوزانده با سرکه مخلوط کرده به صورت ضماد روی زگیل بگذارید.
بیمارانی که مبتلا به هیستری هستند برای تقویت اعصاب از دمکرده بلسان استفاده کنند
برای بیماریهایی که ناشی از سردردهای دماغ و اعصاب باشد، فلج، لقوه، رعشه، سرگیجه و سستی بدن نافع است.
خوردن روغن آن، مقوى مغز و اعصاب، قوت بینایى و رحم، جهت فالج، لقوه، کزاز، صرع، رعشه، درد مفاصل، حلق، نقرس، تاریکى چشم و سفیدى آن، آبریزش چشم، سنگینى شنوایى و کرى گوش حادث از سرما و رطوبت، ضعف معده و کبد و طحال و کلیه و مثانه، رفع سنگ، رفع تب و لرز، امراض مقعد، خارج کننده جنین و کمک به زایمان مورد استفاده قرار میگیرد.
طب روحانی:اگرسوره حمدرا بر آن روغن هفتاد بار بخواند روغن بلسان خالص وآن روغن را بر اعضا مالد فلج ولغوه وعرق النساء ودردپشت زایل شود.
مطالب جالب دیگر از بلسان:
اهالي مصر، هنگام دفن اموات و براي احترام به آن ها، از بلسان استفاده مي کرده و همراه اموات دفن مي نمودند. گويند آن قافله اي که يوسف(ع) را خريد، همراه خود بلسان به مصر مي برد.
در برخي روايت ها هست که بلسان، درختي است در مصر، که در عالم همان يک درخت بود و جاي آن را «عين الشمس» مي خوانند.
قزويني در عجايب فارسي آورده که ريشه ي اين درخت در چاهي است که حضرت عيسي (ع) در آن غسل کرده است.
چوب اين درخت را عودالبلسان، دانه اش را حب البلسان و روغن آن را دُهن البلسان گويند. طوسي در عجايب المخلوقات آورده، گل هاي سفيدي از اين درخت مي رويد که دم کرده ي آن براي رفع رعشه و بهتر شدن افليج به کار مي آيد و تخم آن خواص دارويي بسيار دارد. همچنين خواص عجيبي براي روغن بلسان ذکر شده است.
واژه ي روغن بلسان در شعر فارسي نيز انعکاس يافته:
به لسانش نگر که چون بلسان
روغن دير ياب مي چکدش
(خاقاني)
بلسان مصر خواهي، به لسان من نگه کن
چه عجب حديث شيرين، ز چنين رطب لساني
(نظامي)
بلسان در سفرنامه ناصر خسرو:
سلطان مصر باغي دارد که دو فرسنگ با شهر فاصله دارد و به آن عين الشمس مي گويند. اين باغ چشمه پرآبي دارد که بر حسب وجود اين چشمه آن را عين الشمس مي نامند. گفته مي شود که اين باغ، باغ فرعون بوده است. در نزديکي باغ سلطان ساختماني قديمي ديده مي شود. چهارقطعه سنگ بزرگ که هرکدام همانند مناره اي به طول سي گز و به صورت عمود بر زمين ايستادهاند و از سرهاي اين سنگها قطراتي مي چکد و هيچکس نمي داند اين قطرات چه هستند.
در باغ سلطان درخت بلسان کاشتهاند که مي گويند پدران سلطان تخم اين گياه را از غرب آوردهاند و آنجا کاشتهاند. مي گويند اين درخت در جاي ديگري وجودندارد و اگرچه تخم اين گياه موجود است اما هرجا کاشته مي شود نمي رويد و اگر برويد روغن نمي دهد.
درخت بلسان مانند درخت مورد است که وقتي بالغ مي شود به وسيله تيغ روي شاخه هاي آن خراش ايجادمي کنند و در محل هاي خراش ظرفي شيشه اي مي بندند تا صمغ درخت را جمع آوري کنند. وقتي که تمام صمغ درخت خارج شود درخت خشک مي شود و باغبانان چوب آنرا به شهر مي آورند و مي فروشند.
بلسان در طب چینی:
در Yu yan tsa tsu1 یادداشت زیر درباره گیاهی بیگانه آمده که تنها محصول سوریه دانسته شده است: ’’زیستگاه گیاه a-p‛o-ts‛an )*a-bwut-sam) در سرزمین فوـ لین (سوریه) است. بلندایش به بیش از سهمتر میرسد. پوست درخت سبز و سفید است، با گلهای زیبا که دوبدو روبروی هم بر شاخه میرویند. گلهای یکسره زردش به گل شلغم روغنی، man-tsin )Brassica rapa-depressa) ماند. دانههایش چون دانههای گیاه فلفل، hu-tsiao)Piper nigrum) است. اگر شاخههای درخت را ببرند، شیرهای چون روغن به دست میآید که طلا کنند درمان کچلی قارچی را و سود کند زدودن هرگونه بیماری را. روغنی است بس ارزشمند که هموزنش زر دهند."
در پژوهش های نسخه شناسی:
درخت بلسان درختچه یا درختی است همیشهسبز از راسته Amyridaceae از گرمسیر که بیشتر در جنوب عربستان، بویژه در نزدیکی مکه و مدینه و در حبشه میروید. چنان که نشان خواهیم داد، در دوره تاریخی این درخت به فلسطین برده شد و از اینرو توان حق داشته آنرا به فوـ لین نسبت دهد. بلندای درخت دور وبر چهارمتر و قطر تنه آن به بیست تا بیستوپنج سانتیمتر میرسد. پوستی دولایه دارد ـ پوست خارجی برونی و سرخرنگ و پوست درونی که ضخیم است و سبزرنگ؛ اگر جویده شود چربمزه است و بویی خوش بر جای میگذارد. گلهایش روبروی میرویند و میوهای دارد به رنگ قرمز خاکستری فام به اندازه نخودی کوچک و کشیده با دو سر تیز. این درخت بسیار کمیاب است و کاشتش دشوار. البته آنچه توان روغن بلسان نامیده، ژد ی است خوشبو به رنگ سبز روشن که از ساقهها میتراود و همواره مرهمی بس ارزشند شمرده شده، بویژه درمان انواع زخم را سود کند. 3 روغن بلسان همیشه دارویی بسیار گرانبها بوده و نرخی که توان بر آن گذاشته (همسنگش زر) با این گفته تئوفراستوس، که بهای آن با دو برابر همسنگش سیم است می خواند.
و نظر تئوفراستوس:
’’ بلسان در دره سوریه میروید. میگویند تنها در دو باغ میروید، یکی دور و بر چهار جریب است و دیگری بس کوچکتر. این درخت به بلندی درخت اناری است که خوب رشد کرده باشد با شاخههای بسیار؛ برگش شبیه برگ سَداب است اما کمرنگتر؛ این درخت خزان نمیکند. میوه اش در اندازه و شکل و رنگ به بنه ماند؛ میوهاش هم بسیار خوشبوو در واقع خوشبو تر از ژد آن است. میگویند برای گردآوری ژد این درخت، پوستش را در گرمای سوزان و زمان دیدن شعرای یمانی با تکه آهنی خمیده خراش میدهند؛ خراشها را هم در تنه و هم در قسمتهای بالائی درخت میاندازند. کارِ گردآوری را در سرتاسر تابستان پی میگیرند، اما آنچه سرازیر میشود زیاد نیست: و هر نفر در یک روز میتواند به اندازه یک نعلبکی گرآورد. عطرش بسیار زیاد و تند است، تا بدان پایه که اندک بوی آن از دور شنیده شود. به هر روی خالص این ژد به دست ما نمیرسد: محصولی را که گردآوری میکنند با مواد دیگر میآمیزند، زیرا به آسانی با مواد دیگر مخلوط میشود و بلسانی که در یونان میشناسیم معمولاً آمیخته با مواد دیگر است. 2 شاخههای جوان نیز بسیار خوشبویند. در واقع میگویند این درخت را برای بهره گیری از همین شاخهها (و نیز به دلیلی دیگر) هرس میکنند، زیرا شاخههای بریده را میتوانند به بهای خوب بفروشند. راست اینکه کشت این درختان به همان انگیزه صورت میگیرد که آبیاری آنها (زیرا پیوسته آنها را آبیاری میکنند). [؟]. همچنین گویا بلندنشدن درخت تا حدودی به علت هرس سرشاخههاست؛ زیرا درخت به علت هرسهای پی درپی شاخههای پرشمار میآورد و تمام توان خود را در رشد در یک جهت نمیگذارد. میگویند بلسان هیچجا خودرو ننیست. باغ بزرگتر دوازده ظرف بلسان بدست دهد که گنجایش هر یک نزدیک یکونیم لیتر است؛ از باغ دیگر تنها دو ظرف دست میآید. بهای ژد ناب دو برابر هموزنش سیم است و بهای بلسان ناب بستگی به درجه خلوصش دارد، پس معلوم میشود بلسان ارزشی خارقالعاده دارد