طب سنتی چیست؟
مکتب طب سنتی ایران دانشی آمیخته با هنر و فراست و ذخیره ای برخاسته از حکمت خسروانی اهالی سرزمین آریایی ایران است.
این مکتب با ریشه ای ده هزار ساله، انسان را فقط از بعد مادی نمینگرد بلکه به ابعاد دیگر وجود او به عنوان خلیفه ی الهی نیز توجه دارد. در این دیدگاه، حفظ سلامت مقدم بر درمان است و توجه به روش زندگی، تامین هوای سالم، تغذیه درست، فعالیت کافی، استراحت به اندازه و تعادل حالات روحی -روانی شعار طب سنتی ایران است.
اکنون جامعه پزشکی جهان به اهمیت روش های درمان طبیعی و مکاتب طب سنتی و مکمل پی برده است و دانشکده ها و مراکز تحقیقاتی بسیاری درغرب و شرق جهان به پژوهش برای به کار گیری روش های مختلف طب که سابقه علمی و تاریخی دارند، مشغول میباشند. گسترش فو ق العاده ی طب سنتی چین، طب تبتی، کایروپراکتیک هومیوپاتی و صد ها مکتب و روش گوناگون، نشان دهنده ی این حرکت عظیم جهانی است. این حرکت، همچنین موجب شده است که پزشکان و محققان در ایران و دیگر کشورهای جهان به شناخت مبانی طب سنتی ایران گرایش پیدا کنند.
نگاهی به اصطلاحات تخصصی
مکتب سنتی ایران نیز مانند سایر مکاتب طبی، دارای دیدگاه فلسفی خاص خود است و برای بیان آنها از مجموعه ای از لغات و اصطلاحات تخصصی استفاده مینماید. خطای رایج، تلاش برای تطبیق یا ترجمه تحت اللفظی این اصطلاحات به لغات مرسوم در پزشکی رایج است؛ این کار نه تنها ضرورتی ندارد بلکه در بسیاری موارد میتواند موجب بدفهمی و گمراهی در درک مقصود حکما شود. زیرا مبنای فلسفی مکتب طب سنتی ایران با پزشکی رایج متفاوت است. به بیان دیگر اختلاف طب سنتی با طب جدید تنها اختلاف زبانی نیست. از این رو رویکردی صرفا لغوی و زبانی برای تطبیق اصطلاحات طب سنتی با واژه های طب جدید کاری شتابزده و بی بنیاد است.
جایگاه علوم در طب سنتی ایران
حکمت :
در گذشته مجموع دانش های زمان را حکمت و کسی را که به همه علوم احاطه داشت حکیم میگفتند.
مجموعه علوم در گذشته به دودست کلی تقسم میشدند:
1- حکمت نظری که در سه سطح مختلف به بررسی وجود ( با ماده یا بدون ماده ) میپردازند.
الف - علوم طبیعی
ب- علوم ریاضی
ج - علوم مابعدالطبیعیه (فلسفه یا متافیزیک)
2- حکمت عملی که روابط بین موجودات را مورد بحث قرار میدهد شامل :
الف - اخلاق فردی و اجتماعی
ب- تدبیر منزل (رسیدگی به امور شخصی و خانوادگی)
ج- تدبیر مدن یا سیاست (اداره امور شهر و کشور)
تعریف طب :
«طب» علمی است که به واسطه ی آن احوال بدن انسان شناخته میشود، از جهت آن چه که موجب سلامتی و بیماری آن است تا صحت و سلامتی موجود را حفظ کند و در صورت از دست رفتن سلامتی، آن را به بدن بر گرداند. (شیخ الرئیس ابو علی سینا)
تقسیم بندی علم طب
دانش پزشکی به دو بخش تقسیم میگردد
الف- طب نظری
ب- طب عملی
الف - طب نظری :
دانشی که چگونگی عملکرد طبیعی بدن انسان و عوامل موثر بر آن را که منجر به سلامتی یا بیماری میشوند بررسی مینماید؛ که خود شامل سه بخش است
1- امور طبیعیه (فیزیولوژی) اموری است که که هستی، قوام و حفظ کمالات جسمی بدن انسان بر آنها مبتنی است.
2- اسباب و علل: علت ایجاد تغییرات در بدن انسان و عوامل موثر بر آن و چگونگی بروز بیماری را بررسی مینماید.(اتیولوژی و فیزیو پاتولوژی)
3-دلایل و علایم : به بررسی علایم و نشانه ها میپردازد مانند نشانه های مزاجی، غلبه اخلاط، نبض شناسی و....
ب- طب عملی :
طب عملی شامل سه بخش است
- الف - تدابیر که شامل تدبیر غذا ( غذا درمانی یا رژیم درمانی ) ودیگر تدابیر سته ضروریه است
- ب- دارو درمانی با دارو های گیاهی حیوانی و معدنی به اشکال مختلف خوراکی و موضعی
- ج- اعمال دستی (یدی) مانند دلک (ماساژ)، انواع غمز(مشابه با طب فشاری)حجامت، فصد، کی (داغ کردن) و جراحی های گوناگون
امور طبیعیه
امور طبیعیه به اموری گفته میشود که به وجود آمدن و تعادل انسان به وجو د آنها بستگی دارد که خودشامل هفت جزء است:
- ارکان در اصطلاح حکما، رکن یا عنصر عبارت است از جسم بسیطی که به غیر از خودش تجزیه نمیشود و به چهار رکن تقسیم میشود
کیفیات:
یکی از روش های تقسیم بندی اشیاء در جهان آفرینش، توجه به کیفیت آنها است
-کیفیت مشترک (در اجسام مختلف و لزوما همه اجسام، آن کیفیت را ندارند و قابل مقایسه نیستند مانند رنگ و بو
- کیفیت غیر مشترک کیفیتی است که در همه اجسام وجود دارد و میتوان در اجسام گوناگون مقایسه نمود و تقسیم بندی آن به شکل زیر است
"سبکی"شامل : سبکی مطلق و سبکی نسبی
"سنگینی"شامل : سنگینی نسبی و سنگینی مطلق
با توجه به توضیحات داده شده عناصر به چهار رکن (ارکان اربعه) که هر کدام اسم و خصوصیات خاص خود را دارند تقسیم بندی میشود
1- جسمی که سبکی مطلق دارد : آتش عنصری (گرم و خشک ) وظیفه آن ایجاد لطافت، نضج، سبکی، کاهش شدت سردی است
2- جسمی که سبکی نسبی دارد : هوای عنصری ( گرم و تر ) شکل پذیری و سیالیت بیشتر و سریع تر و ایجاد تخلل میکند
3- جسمی که سنگینی نسبی دارد : آب عنصری ( سرد و تر ) وظیفه آن ایجاد امکان شکل پذیری و قابلیت انعطاف در اجسام است
4- جسمی که سنگینی مطلق دارد : خاک عنصری ( سرد و خشک ) وظیفه آن ایجاد پایداری و شکل دهی و حفظ اشکال است
- امزجه ( در قسمت مزاج توضیح داده شده است )
- اخلاط
خلط، جسم روان و مرطوبی است که در نتیجه تغییرات انجام شده بر روی غذا در دستگاه گوارش به وجود میآید
غذا در اثر جویدن و آمیختن با بزاق و ترشحات معده و سایر حرکات گوارش ترکیبی به نام کیلوس معدی تبدیل میکند که این ماده
توسط عروق ماساریقا (مزانتریک) به کبد رفته و در آنجا تحت تاثیر حرارت به کیموس کبدی تبدیل میگردد
-کیموس کبدی حاوی چهار خلط به نام سودا، بلغم، دم و صفرا است که غذا تحت تاثیر اعمال دستگاه گوارش به اخلاط تبدیل میگردد و تعادل این اخلاط باعث سلامتی میشود و اگر اخلاط بیش از طبیعی و کیفیت ناصالح داشته باشد زمینه بیماری های مختلف مهیا میشود.
کیفیت اخلاط :
صفرا : گرم و خشک
دم (خون) : گم و تر
بلغم : سرد و تر
سودا : سرد و خشک
اسباب چهار گانه اخلاط طبیعی
1- سبب مادی (ماده اولیه)، نوع غذای وارد شده به بدن
2- سبب فاعلی (عامل تاثیر گذار روی ماده اولیه)، میزان حرارت
3- سبب صوری (طرح و شکل جسم )،خصوصیات شامل رنگ و بو، طعم و حالت
4- سبب غایی (فایده و کار برد ی که از جسم انتظار میرود ) فواید و عملکرد اخلاط در بدن انسان
تعریف نضج :
عبارت است از گوارش کامل به نحوی که که اجزای ماده، قوام معتدل و تناسب لازم برای استفاده در بدن کسب نماید به بیان دیگر نضج یعنی اعتدال هر خلط در کیفیت و کمیت و قوام شایسته و متناسب با آن به گونه ای که برای تندرستی مفید باشد.
اسباب چهار گانه صفرای طبیعی
سبب مادی | قسمت لطیف، گرم، تند، شیرین و چرب غذا ها |
سبب فاعلی | حرارت معتدل |
سبب صوری | نضج کامل |
سبب غایی | 1- تلطیف و ترقیق خون 2- تحریک امعاء(روده ها) 3-تغذیه بعضی از اعضا که به صفرا نیاز بیشتری دارند |
اسباب چهار گانه خون طبیعی
سبب مادی | خوردنی و نوشیدنی های معتدل، موافق مزاج و مولد دم مانند گوشت بره و ... |
سبب فاعلی | حرارت معتدل |
سبب صوری | نضج کامل و کافی |
سبب غایی | 1- تولید روح حیوانی 2- تغذیه و تنمیه بدن (رشد و نمو) 3-گرم و تر و سرحال نگه داشتن 4- جایگزین مواد مصرف شده |
اسباب چهار گانه بلغم طبیعی
سبب مادی | قسمت غلیظ، لزج و سرد و تر از غذا ها مانند ماهی تازه |
سبب فاعلی | حرارت کمتر از اعتدال |
سبب صوری | نضج نا تمام |
سبب غایی | 1- قابلیت تبدیل به خون 2- جایگزینی رطوبت بدن 3-تر نگهداشتن مفاصل و اعضایی که حرکت زیاد دارند 4- مخلوط شدن با خون و آماده کردن برای تغذیه برخی از اعضاء مانند مغز و .. |
اسباب چهار گانه سودای طبیعی
سبب مادی | قسمت غلیظ و خشک از غذاها مانند بادمجان، ماهی شور |
سبب فاعلی | حرارت معتدل |
سبب صوری | ثقل، رسوب، کمال غلظت و سیاهی رنگ |
سبب غایی | 1- تغذیه برخی از اعضا مانند استخوان و طحال 2- برانگیختن اشتها 3- ایجاد انقباض و استحکام در الیاف و اعصاب |
-اعضاء( اعضای مختلف بدن انسان از نظر ترکیب نسبی ارکان با هم متفاوت اند و علت این تفاوت در وظیفه و عملکردی است که در قسمت مزاج جداول آن موجود است )
عضو از ترکیب اخلاط به وجود میآید.
اندام ها به دوسته ساده و مرکب تقسیم میشوند
اندام های ساده :اجزای تشکیل دهنده آن یکسان است مانند غضروف، وتر، رباط، عصب، شریان، ورید، غشاء، پوست، چربی، گوشت، مو و ناخن
اندام های مرکب : به اعضای مختلف بدن که از اندام های مفرد تشکیل شده اند مانند گوش، چشم، دست و....
دسته بندی اندام ها از نظر کاربرد
الف- اندامهای رئیسه: صدمه به آنها باعث آسیب به بقای شخص یا بقای نوع میشود و حیاتی هستند که خود به دونوع تقسیم میشوند
1- بقای شخص : مانند قلب، مغز، کبد
2- بقای نوع : بیضه ها، و تخمدان ها (گناد ها) برای ادامه نسل بسیارمهم است
ب- اندام های غیر رئیسه نیزبه دو دسته تقسیم میشوند
1-خادم الرئیسه، هر عضوی یک خدمتکار دارد مانند:
شریان ها :خادم قلب اعصاب : خادم دماغ مجاری منی : خادم گناد ها
2- غیر خادم الرئیسه نیز خود به دو دسته تقسیم میشوند
2-1- مرئوسه : مانند کلیه، معده، طحال، ریه و... که ازطریق شریان، ورید و عصب، قوا را از اعضاء رئیسه دریافت میکنند
2-2- غیر مرئوسه : مانند استخوان ها، غضروف که قوای غریزی مخصوص خود را دارند
-ارواح : ارواح جمع روح است (منظور روح طبی است نه روحی که مورد اشاره آیات قرانی و حکمت الهی است) که به سه دسته تقسیم میشود
- روح حیوانی : جایگاه آن قلب است که توسط شریان ها در سراسر بدن انتشار مییابد
- روح نفسانی : جایگاه آن در مغز است و وظیفه آن حس ،حرکت، تدبیر است
- روح طبیعی : جایگاه آن در کبد است و وظیفه آن تغذیه و رشد اندام ها است
-قوا : جمع قوه و به معنی نیروهایی است که موجب فعل و انفعالات در بدن میشود و خود نیز به سه دسته تقسیم میشود :
- قوای حیوانی : ابزار روح حیوانی و حرارت غریزی و یاری گر روح نفسانی در اداراک حس و حرکت است
- قوای نفسانی : این نیرو حس و حرکت و تدبیر را باعث میشود
-قوای طبیعی : این نیرو در تغذیه ی بافت ها و اندام ها نقش دارد
-افعال : جمع فعل؛ به نتیجه حاصل از عملکرد قوا گفته میشود؛ به فرض مثال چشم توانایی درست دیدن پیدا میکند.
افعال به دونوع مفرد و مرکب تقسیم میشوند :
فعل مفرد : فعلی است که با یک قوه انجام میشود مثل جذب و یا دفع
فعل مرکب : فعلی است که با دو قوه یا بیشتر انجام میشود مانند اشتها به غذا
از اختلال در فعل و عملکرد، میتوان به سبب احتمالی آن و اختلال در قوا، ارواح، اعضاء اخلاط و یا مزاج پی برد.